Wednesday, December 12, 2012

برادر فؤاد! سلام علیکم


برادر فؤاد! سلام علیکم 


بعضی این روزها آن چنان ژست جنبش سبز را می گیرند که گویا سالهاست که در حال مبارزه با دیکتاتور بزرگ بوده اند. از جمله این افراد «فؤاد صادقی» مسئول سایت «بازتاب» است. کسانیکه در دهه 70 در دانشگاه پلی تکنیک تهران دانشجو بوده اند، به خوبی «برادر فؤاد» را به یاد دارند؛ با آن ریش و تسبیح معروفش. «برادر فؤاد» آن روزها و «فؤاد صادقی» امروز، مسئول دفتر نماینده به اصطلاح ولی فقیه در دانشگاه پلی تکنیک بود و ایضاً مختصر روابطی با برادران نظامی بسیج دانشجوئی داشت. شاید جناب «فؤاد صادقی» این سوابق را به دلیل اختلاس حواس به یاد نیاورند؛ اما احتمالاً «برادر فؤاد» نام «آقای شاطری» یا به قول ایشان «حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای شاطری» دامت اضافاته را به خاطر داشته باشند. همانیکه رئیس ایشان بود.

Wednesday, November 28, 2012

دلایل و موانع حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران


دلایل و موانع حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران ‏
مقدمه :
        رژیم صهیونیستی در یکی دو دهه اخیر، همواره نسبت به جمهوری اسلامی ایران، مواضع تندی را اتخاذ کرده است، در این مدت گاه این مواضع تا حدی ملایم شده و لحن گفتار آرام شده و گاهی بسیار تند بوده است. در سال‏های اخیر، بعد از آشکار شدن فعالیت‏های صلح آمیز هسته‏ای جمهوری اسلامی ایران ، این رژیم لحن گفتار و مواضع خود نسبت به ایران را، به تندترین حالت خود رسانده است تا جایی که تحلیل‏گران معتقدند امکان توسل به زور از طرف صهیونیست‏ها وجود دارد. حال با توجه به این چنین تحلیل و پیش‏بینی مهمی ، باید به این سوال پاسخ داد که موانع انجام این اقدام چه خواهد بود و البته عوامل مهم تقویت امکان توسل به زور چیست؟
 برای بررسی این موضوع و این‏که احتمال حمله نظامی تا چه میزان وجود دارد، باید به مسائلی همچون تحولات داخلی و سیاست خارجی آمریکا در برابر ایران، روابط رژیم صهیونیستی با ایالات متحده آمریکا، وضعیت سیاسی و نظامی ایران، برداشت سردمداران صهیونیست از فعالیت‏های صلح آمیز هسته‏ای جمهوری اسلامی و تحولات داخلی و منطقه‏ای ایران توجه کرد.
1- تفکر متفاوت رژیم صهیونیستی از تهدید و مقابله با آن
 در ماه‏های اخیر، رفت و آمد مسئولان ارشد رژیم اشغالگر قدس و ایالات متحده برای بررسی فعالیت‏های هسته‏ای جمهوری اسلامی و پیدا کردن راه‏های مقابله با آن در کنار اعتراض‏های اجتماعی و هشدارهای عمومی افراد برجسته داخلی و خارجی و بیان این موضوع که رژیم صهیونیستی برای مقابله با برنامه هسته‏ای ایران، شاید متوسل به زور گردد باعث شده است تا تحلیل‏گران و بازیگران بین المللی با پیگیری این موضوعات به این نتیجه برسند که گرایش صهیونیست‏ها و متحدش به استفاده از زور و انتخاب گزینه نظامی بسیار بیش‏تر شده است. اما در این میان با بررسی رفتارهای متقابل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی می‏توان به موضوعی پی برد که با توجه به شرایط موجود مهم به نظر می‏رسد. این موضوع بروز اختلاف چندگانه میان این دو کشور در مورد فعالیت‏های صلح آمیز هسته‏ای ایران و نوع برخورد با آن است. در مرداد ماه وزیر دفاع آمریکا، وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و نامزد جمهوری خواهان آمریکا در سال 2012 یعنی میت رامنی، به قدس اشغالی سفر کرده و حول این محور به مذاکره پرداختند.از سوی دیگر پایتخت آمریکا نیز میزبان مقامات رژیم صهیونیستی جهت ادامه مذاکرات بود. به هر حال واضح است که با وجود مناسبات دیپلماتیک نزدیک و اتحاد استراتژیک ایالات متحده با رژیم غاصب، موضوع هسته‏ای ایران مشکلات زیادی را میان این دو کشور بوجود آورده است؛ در طول این مذکرات دو طرفه، ایالات متحده سعی کرده است تا نگرش خود را برای صهیونیست،ها تشریح کرده و آن‏ها را نسبت به پیامدهای انتخاب سیاست گزینه نظامی علیه ایران آگاه سازند و هشدارهای لازم را بیان کنند. ایالات متحده و دولت اوباما از یک سو به هیچ وجه به سمت حمله نظامی علیه ایران به دلیل زیان بار بودن آن متمایل نخواهند شد، اما از سوی مقابل برای این‏که به سران صهیونیست اطمینان بدهد که ایران هسته‏ای را نخواهد پذیرفت، تصمیم گرفت تا این رژیم را از طرح احتمالی حمله خود به تاسیسات اتمی ایران آگاه سازد و بدین ترتیب رژیم صهیونیستی را متقاعد سازد تا علیه جمهوری اسلامی به اقدامی یک جانبه دست نزند. این مسئولیت مهم بر دوش «دانیلون»، مشاور امنیت ملی اوباما، گذاشته شده بود.
 موضوع اساسی که باعث آشکار شدن تفاوت اساسی نگرش ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، در مورد برنامه صلح آمیز هسته‏ای ایران می‏شود، در واقع رسیدن به مرحله بحرانی است، یعنی زمانی که این فعالیت‏ها حالت تهدید را برای آن‏ها متصور سازد که طبق اصلاح خودشان، این وضع نقطه بی بازگشت نام دارد. رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی را دشمن آشکار خود می‏داند، به همین دلیل رسیدن ایران به فناوری و دانش هسته‏ای را مساوی با استفاده مستقیم یا غیر مستقیم از آن، برای نابودی خود می‏پندارند. پس سران صهیونیست، برای این‏که بتوانند دست ایران را به طور همیشگی از تاسیسات هسته‏ای اش کوتاه سازد، این تهدید بالقوه را خنثی و توان غنی سازی اورانیوم را از ایران بگیرد، بهترین و موثرترین راه برای آن‏ها، از بین بردن تمامی توان ایران، آن هم در تمامی حوزه‏های هسته‏ای در سر می‏پرورانند.
 ایالات متحده آمریکا، در مورد فعالیت‏های هسته‏ای ایران، دیدگاهی کاملاً متفاوت با رژیم صهیونیستی دارد؛ از دیدگاه برخی صاحب نظران و تحلیل‏گران مطالعات استراتژیک و راهبردی، دست‏یابی جمهوری اسلامی به فناوری صلح آمیز هسته‏ای، می‏تواند به راحتی ثبات و صلح را به منطقه بازگرداند، آمریکایی‏ها حتی این نوع فعالیت‏های جمهوری اسلامی را به عنوان تهدید علیه خود نمی‏پندارند. اما ذکر این موضوع ضروری به نظر می‏رسد که موازنه منطقه، با دست‏یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‏ای، به ضرر رژیم غاصب برهم می‏خورد، و علاوه بر این‏که نوعی بازدارندگی شدید را برای ایران و حامیان منطقه‏ای‏اش پدید می‏آورد، می‏توان باعث نوعی مسابقه تسلیحاتی در منطقه نیز بشود. با توضیح تفاوت دو دیدگاه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در مورد دست‏یابی ایران به فناوری هسته‏ای، می‏توان اذعان داشت که ایالات متحده با توجه به وضع موجود، این نوع فعالیت‏های جمهوری اسلامی ایران را تهدید تلقی نکرده و حتی در جهت غنی سازی با درصد پایین‏تر، حاضر به مذاکره با ایران شده است؛ به همین دلیل، دولت فعلی ایالات متحده و در راس آن، اوباما، امید دارد تا با استفاده از دیپلماسی و حل و فصل مسالمت آمیز، این موضوع را پشت سر بگذارد. اما در طرف مقابل، متحد اصلی ایالات متحده نگرشی کاملا متفاوت به این موضوع داشته و غنی سازی ایران را تهدیدی شدید علیه امنیت ملی خود دانسته و به دنبال نابودی کامل تاسیسات اتمی ایران است. پس در جمع بندی تا این قسمت، به این نتیجه می‏رسیم که نقطه بی بازگشت مد نظر سران رژیم صهیونیستی و آمریکا، کاملا با یک‏دیگر در تضاد بوده و در هر کدام زمان تهدید و اقدام کاملا متفاوت است.
 انتشار گزارشی از جامعه اطلاعاتی آمریکا، توسط روزنامه صهیونیستی ها‏آرتص، باعث شد تا تهدید این رژیم نسبت به حمله نظامی علیه ایران تشدید گردد، این گزارش، با این مضمون در اواخر مرداد ماه منتشر شد:
 دست‏اوردهای ایران در برنامه هسته‏ای‏ و اتمی‏اش، بسیار بیش‏تر از آن حدی است که کارشناسان اطلاعاتی آمریکا در جدیدترین ارزیابی‏هایشان گمان می‏کردند و آن را به رئیس جمهور ارائه داده بودند. اما در همین زمان، سخن‏گوی کاخ سفید، سعی کرد تا این موضوع را پوشش دهد و در سخنرانی اعلام کرد که آمریکا در برنامه هسته‏ای‏ ایران، چشم‏هایی دارد که چنان‏چه ایران در ساخت سلاح هسته به موفقیتی دست یابد به سرعت از آن آگاه خواهد شد. البته باید اذعان داشت که این سخنان بیش‏تر در واکنش به سخنان وزیر دفاع رژیم صهیونیستی بود که گفته بود تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران، علیه این رژیم ، به مسئله‏ای مهم و فوری برای آن‏ها تبدیل شده است. «جی کارنی»، سخن‏گوی کاخ سفید در جایی دیگر و در یک کنفرانس خبری، بیان داشت که جمهوری اسلامی ایران، برای دست‏یابی به سلاح هسته‏ای‏ هنوز هیچ تلاشی نداشته است و از منظر «اوباما» و دولت او:      «هنوز زمان و فضا برای به کارگیری گزینه دیپلماتیک وجود دارد که چنین رویکردی شامل تحریم‏های ‏شدید و گزنده است». با بررسی دیدارهای متوالی مقامات آمریکا از فلسطین اشغالی، و تاکید بر تحریم‏ها، خبرگزاری فرانسه معتقد است که: «واشنگتن درصدد است تا رژیم صهیونیستی را از یک حمله پیش‏گیرانه به ایران منصرف کند».
2- توسل به زور از سوی رژیم صهیونیستی و نگرش آمریکا
 انتخاب گزینه اقدام نظامی از سوی رژیم صهیونیستی، بیش‏تر متاثر از مواضع و اقدامات آمریکا در برابر ایران و این رژیم است تا ماهیت فعالیت‏های ‏هسته‏ای‏ ایران. در این میان، اوباما نسبت به فعالیت‏های ‏هسته‏ای‏ ایران و تهدید‏های ‏ناشی از این اقدامات و البته نوع برخورد با آن‏ها، کاملاً متفاوت است. وی معتقد است که اقدامات هسته‏ای‏ ایران، تهدیدات فوری نیستند و این اقدامات را می‏توان با دیپلماسی فعال و البته اعمال تحریم‏های ‏سخت‏گیرانه، کنترل کرد یا تغییر داد. سیاست مدنظر اوباما، کاملا با تفکرات مقامات صهیونیست در تعارض است، که همین تعارض، در نوع برخورد با فعالیت‏های ‏هسته‏ای‏ ایران، باعث ایجاد تنش در روابط دو طرفه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است، تا جایی که در این پروسه، هریک در تلاش هستند تا  طرف مقابل را با استفاده از اهرم‏های ‏فشاری که در اختیار دارند، نسبت به تغییر یا تجدید نظر در اقدامات و سیاست‏های ‏خود راضی کنند. در این زمینه، می‏توان ابزارهای خاص و توانمندی‏های ‏هر یک را که با توجه به فرصت‏ها ‏و محدودیت سیاست‏ها ‏و گزینه‏های ‏آمریکا و رژیم غاصب در برخورد با موضوع ایران هسته‏ای‏ نشان می‏دهد را مشاهده نمود.
 با توجه به این‏که هم اکنون ایالات متحده، در سال انتخابات خود قرار گرفته است، مبارزات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، در دو حزب جمهوری خواه و دموکرات، مبارزات خود را جهت پیروزی در این انتخابات آغاز کرده‏اند و در این مدت سعی می‏کنند، تا با رصد دقیق رفتار، گفتار و عمل‏کرد رقیب خود، خطا یا اشتباهی را در این بین پر رنگ کرده و علیه آن‏ها در افکار عمومی استفاده کنند. به همین دلیل، دولت فعلی، تمام تلاش خود را به کار گفته است تا بتواند نظر مثبت مردم آمریکا را جلب کند و در کاخ سفید ماندنی شود. اما، در این میان، نباید منکر نقش لابی‏های ‏موجود در ایلات متحده شد. یکی از قوی‏ترین لابی‏های ‏فعال در ایالات متحده لابی صهیونیسم است، که همواره بیش‏ترین تاثیر را در انتخابات آمریکا داشته و به راحتی پیروزی یا شکست هر کدام از دو حزب را می‏تواند معین کند، این لابی با نفوذ بسیار زیاد خود در ساختارهای رسمی و غیر رسمی قدرت و با در اختیار داشتن ثروت بسیار زیاد در کنار رسانه‏های ‏گروهی و حضور فعال در حوزه مدنی و مراکز فکری همواره نقش بسیار موثری در جریان انتخابات داشته است، به همین دلیل نامزد این دو حزب، در وضعیتی قرار گرفته‏اند که برای رسیدن به پیروزی در جریان انتخابات نمی‏توانند از کنار این لابی بی تفاوت عبور کنند و باید سعی کنند طبق نظر آن‏ها عمل کنند. در کل، لابی صهیونیسم با قدرت زیادی که دارد، در آمریکا به بازوی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و نامزدها و دولت‏شان را تحت فشار زیادی قرار می‏دهد تا سیاست‏های ‏موجود برای هم‏سویی و هماهنگی با دولت غاصب اتخاذ گردد.
 در این زمان، یعنی سال برگزاری انتخابات آمریکا از یک سو فشارهای زیادی بر روی دولت اوباما از سوی رژیم صهیونیستی وارد می‏شود، و از سوی دیگر دولت او مورد حمله جمهوری خواهان قرار گرفته است. جمهوری خواهان تلاش می‏کنند تا نشان دهند که با سیاست‏های ‏رژیم صهیونیستی، هم‏سویی بیش‏تری دارند، و چون در راس قدرت نیستند تلاشی هم برای انجام رفتار مسئولانه انجام نمی‏دهند. هم‏سویی جمهوری خواهان با لابی صهیونیسم باعث تضعیف اوباما در انتخابات شده و تبلیغات علیه او را شدت بخشیده است. آن‏ها در تبلیغات خود علیه اوباما، سیاست‏های ‏او در منطقه خاورمیانه را به باد انتقاد گرفته و معتقدند که او در برخورد با جمهوری اسلامی ایران، منفعلانه عمل کرده است که این برخورد باعث شده تا منطقه به دست افراد تندرو بیافتد. حاصل این اتفاق، دست‏یابی ایران به سلاح هسته‏ای‏ است و نتیجه آن نابودی هستی و امنیت رژیم صهیونیستی است.
 نفوذ گسترده لابی صهیونیست و تاثیر گذاری آن‏ها بر نتایج انتخابات، ناشی از سیاست افراطی دولت غاصب صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران است که باعث ایجاد فرصتی کلیدی در سال انتخابات ایالات متحده آمریکا شده است. عاملی که می‏تواند به شدت بر نتیجه انتخابات تاثیر بگذارد و روند عادی انتخابات را در آمریکا بر هم بزند، طرح حمله نظامی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
3- اقدام نظامی رژیم صهیونیستی و موانع پیش روی آن
 واضح است که با توجه به قدرت نظامی جمهوری اسلامی، و توانایی دفاع ایران، رژیم اشغالگر قدس بدون حمایت کافی آمریکا نمی‏تواند آغازگر جنگ باشد و این جنگ می‏تواند برای این کشور بسیار پر هزینه بوده و منشای ضررهای فراوانی باشد. به همین دلیل، سران صهیونیستی که همواره در ترس از نابودی به سر می‏برد، آموخته‏اند که هر گونه اقدام بیهوده و نسنجیده، ممکن است به قیمت نابودی آنان تمام شده و همگی به بدنامان قوم خود بدل شوند. پس در واقع نامعلوم بودن عاقبت اقدام نظامی علیه ایران را می‏توان بزرگ‏ترین مانع شروع این جنگ دانست. آن‏ها به شدت از پیامدهای وحشتناک این اقدام هراس دارند.
 در سوی مقابل، باید به این نکته اشاره کرد که اگر رژیم غاصب آغاز‏گر جنگی علیه ایران باشد، ایران نیز به ناچار برای تامین امنیت و منافع ملی خود، با سیاست اتکا به قدرت به سمت تامین امنیت و منافع خود خواهد رفت. که این اتفاق، نشان خواهد داد، زور هم‏چنان می‏تواند برای رسیدن به اهداف در گسترده جهان مورد استفاده قرار گیرد که این بدترین اتفاق برای جهان حاضر می‏باشد. از زاویه‏ای دیگر باید توجه کنیم که شروع اقدام نظامی توسط رژیم صهیونیستی، پایان همه گزینه‏های ‏مسالمت آمیز در جهان خواهد بود که بازی‏گران مختلف نزدیک به یک دهه برای استقرار آن تلاش کرده‏اند و حتی جمهوری اسلامی ایران، با توجه به این‏که تحریم‏های ‏زیادی علیه آن‏ها انجام شده اما برای نشان دادن حسن نیت خود به دیپلماسی چند جانبه در قالب مذاکره با گروه 1+5 پایبند بوده است. اصلی‏ترین موضوع و در واقع یکی دیگر از بزرگ‏ترین موانع اقدام نظامی برای رژیم صهیونیستی این است که، این اقدام به هیچ وجه تضمین کننده نابودی توان هسته‏ای‏ ایران نخواهد بود و این اقدام فقط ممکن است بتواند وقفه‏ای در روند فعالیت‏های ‏ صلح آمیز هسته‏ای‏ ایران ایجاد کند.
4- نتیجه گیری
 باید توجه داشته باشیم که، یکی از راه‏های ‏مهم و اساسی بیمه شدن جمهوری اسلامی ایران، در برابر تهدیدهای خارجی، تهدیدهای نظامی رژیم صهیونیستی و اقدامات دشمنانه آن‏ها، کاهش شدید اختلافات داخلی و تقویت پایگاه‏های ‏مردمی است. باید سعی کنیم تا نظام مدیریتی کشور را به روز نگه داریم و در زمانی که کشور با تحریم‏های ‏فراوان بین‏المللی و نظامی روبروست کارآمدی دولت را افزایش دهیم. البته ذکر این موضوع بسیار مهم است که هرگونه حمله نظامی به تاسیسات هسته‏ای‏ جمهوری اسلامی ایران، نمی‏تواند هیچ دست‏اوردی برای متجاوزان داشته باشد و بدیهی است که توان جمهوری اسلامی، به حدی زیاد است که می‏تواند پاسخ آن‏ها را با تمام توان داده و آن‏ها را از اقدام نسنجیده خود پشیمان سازد. اما واضح است که آغاز جنگ و توسل به زور، چنان خطیر و سهمگین است که کم‏ترین غفلت از آن، گناهی نابخشودنی است. به همین دلیل، برای جلوگیری از جنگ راه‏های ‏متفاوتی وجود دارد. یکی از آن‏ها اتخاذ تدابیر دیپلماتیک و سیاسی، و بهره گیری از ظرفیت مجامع بین‏المللی است، که راهی ضروری و البته کم هزینه است. اما در طرف مقابل، آمادگی نظامی برای مقابله با این اقدامات خصمانه نیز از اصلی‏ترین راه‏های ‏جلوگیری از بروز جنگ است.

دلایل و موانع حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران ‏
مقدمه :
        رژیم صهیونیستی در یکی دو دهه اخیر، همواره نسبت به جمهوری اسلامی ایران، مواضع تندی را اتخاذ کرده است، در این مدت گاه این مواضع تا حدی ملایم شده و لحن گفتار آرام شده و گاهی بسیار تند بوده است. در سال‏های اخیر، بعد از آشکار شدن فعالیت‏های صلح آمیز هسته‏ای جمهوری اسلامی ایران ، این رژیم لحن گفتار و مواضع خود نسبت به ایران را، به تندترین حالت خود رسانده است تا جایی که تحلیل‏گران معتقدند امکان توسل به زور از طرف صهیونیست‏ها وجود دارد. حال با توجه به این چنین تحلیل و پیش‏بینی مهمی ، باید به این سوال پاسخ داد که موانع انجام این اقدام چه خواهد بود و البته عوامل مهم تقویت امکان توسل به زور چیست؟
 برای بررسی این موضوع و این‏که احتمال حمله نظامی تا چه میزان وجود دارد، باید به مسائلی همچون تحولات داخلی و سیاست خارجی آمریکا در برابر ایران، روابط رژیم صهیونیستی با ایالات متحده آمریکا، وضعیت سیاسی و نظامی ایران، برداشت سردمداران صهیونیست از فعالیت‏های صلح آمیز هسته‏ای جمهوری اسلامی و تحولات داخلی و منطقه‏ای ایران توجه کرد.
1- تفکر متفاوت رژیم صهیونیستی از تهدید و مقابله با آن
 در ماه‏های اخیر، رفت و آمد مسئولان ارشد رژیم اشغالگر قدس و ایالات متحده برای بررسی فعالیت‏های هسته‏ای جمهوری اسلامی و پیدا کردن راه‏های مقابله با آن در کنار اعتراض‏های اجتماعی و هشدارهای عمومی افراد برجسته داخلی و خارجی و بیان این موضوع که رژیم صهیونیستی برای مقابله با برنامه هسته‏ای ایران، شاید متوسل به زور گردد باعث شده است تا تحلیل‏گران و بازیگران بین المللی با پیگیری این موضوعات به این نتیجه برسند که گرایش صهیونیست‏ها و متحدش به استفاده از زور و انتخاب گزینه نظامی بسیار بیش‏تر شده است. اما در این میان با بررسی رفتارهای متقابل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی می‏توان به موضوعی پی برد که با توجه به شرایط موجود مهم به نظر می‏رسد. این موضوع بروز اختلاف چندگانه میان این دو کشور در مورد فعالیت‏های صلح آمیز هسته‏ای ایران و نوع برخورد با آن است. در مرداد ماه وزیر دفاع آمریکا، وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و نامزد جمهوری خواهان آمریکا در سال 2012 یعنی میت رامنی، به قدس اشغالی سفر کرده و حول این محور به مذاکره پرداختند.از سوی دیگر پایتخت آمریکا نیز میزبان مقامات رژیم صهیونیستی جهت ادامه مذاکرات بود. به هر حال واضح است که با وجود مناسبات دیپلماتیک نزدیک و اتحاد استراتژیک ایالات متحده با رژیم غاصب، موضوع هسته‏ای ایران مشکلات زیادی را میان این دو کشور بوجود آورده است؛ در طول این مذکرات دو طرفه، ایالات متحده سعی کرده است تا نگرش خود را برای صهیونیست،ها تشریح کرده و آن‏ها را نسبت به پیامدهای انتخاب سیاست گزینه نظامی علیه ایران آگاه سازند و هشدارهای لازم را بیان کنند. ایالات متحده و دولت اوباما از یک سو به هیچ وجه به سمت حمله نظامی علیه ایران به دلیل زیان بار بودن آن متمایل نخواهند شد، اما از سوی مقابل برای این‏که به سران صهیونیست اطمینان بدهد که ایران هسته‏ای را نخواهد پذیرفت، تصمیم گرفت تا این رژیم را از طرح احتمالی حمله خود به تاسیسات اتمی ایران آگاه سازد و بدین ترتیب رژیم صهیونیستی را متقاعد سازد تا علیه جمهوری اسلامی به اقدامی یک جانبه دست نزند. این مسئولیت مهم بر دوش «دانیلون»، مشاور امنیت ملی اوباما، گذاشته شده بود.
 موضوع اساسی که باعث آشکار شدن تفاوت اساسی نگرش ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، در مورد برنامه صلح آمیز هسته‏ای ایران می‏شود، در واقع رسیدن به مرحله بحرانی است، یعنی زمانی که این فعالیت‏ها حالت تهدید را برای آن‏ها متصور سازد که طبق اصلاح خودشان، این وضع نقطه بی بازگشت نام دارد. رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی را دشمن آشکار خود می‏داند، به همین دلیل رسیدن ایران به فناوری و دانش هسته‏ای را مساوی با استفاده مستقیم یا غیر مستقیم از آن، برای نابودی خود می‏پندارند. پس سران صهیونیست، برای این‏که بتوانند دست ایران را به طور همیشگی از تاسیسات هسته‏ای اش کوتاه سازد، این تهدید بالقوه را خنثی و توان غنی سازی اورانیوم را از ایران بگیرد، بهترین و موثرترین راه برای آن‏ها، از بین بردن تمامی توان ایران، آن هم در تمامی حوزه‏های هسته‏ای در سر می‏پرورانند.
 ایالات متحده آمریکا، در مورد فعالیت‏های هسته‏ای ایران، دیدگاهی کاملاً متفاوت با رژیم صهیونیستی دارد؛ از دیدگاه برخی صاحب نظران و تحلیل‏گران مطالعات استراتژیک و راهبردی، دست‏یابی جمهوری اسلامی به فناوری صلح آمیز هسته‏ای، می‏تواند به راحتی ثبات و صلح را به منطقه بازگرداند، آمریکایی‏ها حتی این نوع فعالیت‏های جمهوری اسلامی را به عنوان تهدید علیه خود نمی‏پندارند. اما ذکر این موضوع ضروری به نظر می‏رسد که موازنه منطقه، با دست‏یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‏ای، به ضرر رژیم غاصب برهم می‏خورد، و علاوه بر این‏که نوعی بازدارندگی شدید را برای ایران و حامیان منطقه‏ای‏اش پدید می‏آورد، می‏توان باعث نوعی مسابقه تسلیحاتی در منطقه نیز بشود. با توضیح تفاوت دو دیدگاه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در مورد دست‏یابی ایران به فناوری هسته‏ای، می‏توان اذعان داشت که ایالات متحده با توجه به وضع موجود، این نوع فعالیت‏های جمهوری اسلامی ایران را تهدید تلقی نکرده و حتی در جهت غنی سازی با درصد پایین‏تر، حاضر به مذاکره با ایران شده است؛ به همین دلیل، دولت فعلی ایالات متحده و در راس آن، اوباما، امید دارد تا با استفاده از دیپلماسی و حل و فصل مسالمت آمیز، این موضوع را پشت سر بگذارد. اما در طرف مقابل، متحد اصلی ایالات متحده نگرشی کاملا متفاوت به این موضوع داشته و غنی سازی ایران را تهدیدی شدید علیه امنیت ملی خود دانسته و به دنبال نابودی کامل تاسیسات اتمی ایران است. پس در جمع بندی تا این قسمت، به این نتیجه می‏رسیم که نقطه بی بازگشت مد نظر سران رژیم صهیونیستی و آمریکا، کاملا با یک‏دیگر در تضاد بوده و در هر کدام زمان تهدید و اقدام کاملا متفاوت است.
 انتشار گزارشی از جامعه اطلاعاتی آمریکا، توسط روزنامه صهیونیستی ها‏آرتص، باعث شد تا تهدید این رژیم نسبت به حمله نظامی علیه ایران تشدید گردد، این گزارش، با این مضمون در اواخر مرداد ماه منتشر شد:
 دست‏اوردهای ایران در برنامه هسته‏ای‏ و اتمی‏اش، بسیار بیش‏تر از آن حدی است که کارشناسان اطلاعاتی آمریکا در جدیدترین ارزیابی‏هایشان گمان می‏کردند و آن را به رئیس جمهور ارائه داده بودند. اما در همین زمان، سخن‏گوی کاخ سفید، سعی کرد تا این موضوع را پوشش دهد و در سخنرانی اعلام کرد که آمریکا در برنامه هسته‏ای‏ ایران، چشم‏هایی دارد که چنان‏چه ایران در ساخت سلاح هسته به موفقیتی دست یابد به سرعت از آن آگاه خواهد شد. البته باید اذعان داشت که این سخنان بیش‏تر در واکنش به سخنان وزیر دفاع رژیم صهیونیستی بود که گفته بود تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران، علیه این رژیم ، به مسئله‏ای مهم و فوری برای آن‏ها تبدیل شده است. «جی کارنی»، سخن‏گوی کاخ سفید در جایی دیگر و در یک کنفرانس خبری، بیان داشت که جمهوری اسلامی ایران، برای دست‏یابی به سلاح هسته‏ای‏ هنوز هیچ تلاشی نداشته است و از منظر «اوباما» و دولت او:      «هنوز زمان و فضا برای به کارگیری گزینه دیپلماتیک وجود دارد که چنین رویکردی شامل تحریم‏های ‏شدید و گزنده است». با بررسی دیدارهای متوالی مقامات آمریکا از فلسطین اشغالی، و تاکید بر تحریم‏ها، خبرگزاری فرانسه معتقد است که: «واشنگتن درصدد است تا رژیم صهیونیستی را از یک حمله پیش‏گیرانه به ایران منصرف کند».
2- توسل به زور از سوی رژیم صهیونیستی و نگرش آمریکا
 انتخاب گزینه اقدام نظامی از سوی رژیم صهیونیستی، بیش‏تر متاثر از مواضع و اقدامات آمریکا در برابر ایران و این رژیم است تا ماهیت فعالیت‏های ‏هسته‏ای‏ ایران. در این میان، اوباما نسبت به فعالیت‏های ‏هسته‏ای‏ ایران و تهدید‏های ‏ناشی از این اقدامات و البته نوع برخورد با آن‏ها، کاملاً متفاوت است. وی معتقد است که اقدامات هسته‏ای‏ ایران، تهدیدات فوری نیستند و این اقدامات را می‏توان با دیپلماسی فعال و البته اعمال تحریم‏های ‏سخت‏گیرانه، کنترل کرد یا تغییر داد. سیاست مدنظر اوباما، کاملا با تفکرات مقامات صهیونیست در تعارض است، که همین تعارض، در نوع برخورد با فعالیت‏های ‏هسته‏ای‏ ایران، باعث ایجاد تنش در روابط دو طرفه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است، تا جایی که در این پروسه، هریک در تلاش هستند تا  طرف مقابل را با استفاده از اهرم‏های ‏فشاری که در اختیار دارند، نسبت به تغییر یا تجدید نظر در اقدامات و سیاست‏های ‏خود راضی کنند. در این زمینه، می‏توان ابزارهای خاص و توانمندی‏های ‏هر یک را که با توجه به فرصت‏ها ‏و محدودیت سیاست‏ها ‏و گزینه‏های ‏آمریکا و رژیم غاصب در برخورد با موضوع ایران هسته‏ای‏ نشان می‏دهد را مشاهده نمود.
 با توجه به این‏که هم اکنون ایالات متحده، در سال انتخابات خود قرار گرفته است، مبارزات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، در دو حزب جمهوری خواه و دموکرات، مبارزات خود را جهت پیروزی در این انتخابات آغاز کرده‏اند و در این مدت سعی می‏کنند، تا با رصد دقیق رفتار، گفتار و عمل‏کرد رقیب خود، خطا یا اشتباهی را در این بین پر رنگ کرده و علیه آن‏ها در افکار عمومی استفاده کنند. به همین دلیل، دولت فعلی، تمام تلاش خود را به کار گفته است تا بتواند نظر مثبت مردم آمریکا را جلب کند و در کاخ سفید ماندنی شود. اما، در این میان، نباید منکر نقش لابی‏های ‏موجود در ایلات متحده شد. یکی از قوی‏ترین لابی‏های ‏فعال در ایالات متحده لابی صهیونیسم است، که همواره بیش‏ترین تاثیر را در انتخابات آمریکا داشته و به راحتی پیروزی یا شکست هر کدام از دو حزب را می‏تواند معین کند، این لابی با نفوذ بسیار زیاد خود در ساختارهای رسمی و غیر رسمی قدرت و با در اختیار داشتن ثروت بسیار زیاد در کنار رسانه‏های ‏گروهی و حضور فعال در حوزه مدنی و مراکز فکری همواره نقش بسیار موثری در جریان انتخابات داشته است، به همین دلیل نامزد این دو حزب، در وضعیتی قرار گرفته‏اند که برای رسیدن به پیروزی در جریان انتخابات نمی‏توانند از کنار این لابی بی تفاوت عبور کنند و باید سعی کنند طبق نظر آن‏ها عمل کنند. در کل، لابی صهیونیسم با قدرت زیادی که دارد، در آمریکا به بازوی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و نامزدها و دولت‏شان را تحت فشار زیادی قرار می‏دهد تا سیاست‏های ‏موجود برای هم‏سویی و هماهنگی با دولت غاصب اتخاذ گردد.
 در این زمان، یعنی سال برگزاری انتخابات آمریکا از یک سو فشارهای زیادی بر روی دولت اوباما از سوی رژیم صهیونیستی وارد می‏شود، و از سوی دیگر دولت او مورد حمله جمهوری خواهان قرار گرفته است. جمهوری خواهان تلاش می‏کنند تا نشان دهند که با سیاست‏های ‏رژیم صهیونیستی، هم‏سویی بیش‏تری دارند، و چون در راس قدرت نیستند تلاشی هم برای انجام رفتار مسئولانه انجام نمی‏دهند. هم‏سویی جمهوری خواهان با لابی صهیونیسم باعث تضعیف اوباما در انتخابات شده و تبلیغات علیه او را شدت بخشیده است. آن‏ها در تبلیغات خود علیه اوباما، سیاست‏های ‏او در منطقه خاورمیانه را به باد انتقاد گرفته و معتقدند که او در برخورد با جمهوری اسلامی ایران، منفعلانه عمل کرده است که این برخورد باعث شده تا منطقه به دست افراد تندرو بیافتد. حاصل این اتفاق، دست‏یابی ایران به سلاح هسته‏ای‏ است و نتیجه آن نابودی هستی و امنیت رژیم صهیونیستی است.
 نفوذ گسترده لابی صهیونیست و تاثیر گذاری آن‏ها بر نتایج انتخابات، ناشی از سیاست افراطی دولت غاصب صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران است که باعث ایجاد فرصتی کلیدی در سال انتخابات ایالات متحده آمریکا شده است. عاملی که می‏تواند به شدت بر نتیجه انتخابات تاثیر بگذارد و روند عادی انتخابات را در آمریکا بر هم بزند، طرح حمله نظامی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
3- اقدام نظامی رژیم صهیونیستی و موانع پیش روی آن
 واضح است که با توجه به قدرت نظامی جمهوری اسلامی، و توانایی دفاع ایران، رژیم اشغالگر قدس بدون حمایت کافی آمریکا نمی‏تواند آغازگر جنگ باشد و این جنگ می‏تواند برای این کشور بسیار پر هزینه بوده و منشای ضررهای فراوانی باشد. به همین دلیل، سران صهیونیستی که همواره در ترس از نابودی به سر می‏برد، آموخته‏اند که هر گونه اقدام بیهوده و نسنجیده، ممکن است به قیمت نابودی آنان تمام شده و همگی به بدنامان قوم خود بدل شوند. پس در واقع نامعلوم بودن عاقبت اقدام نظامی علیه ایران را می‏توان بزرگ‏ترین مانع شروع این جنگ دانست. آن‏ها به شدت از پیامدهای وحشتناک این اقدام هراس دارند.
 در سوی مقابل، باید به این نکته اشاره کرد که اگر رژیم غاصب آغاز‏گر جنگی علیه ایران باشد، ایران نیز به ناچار برای تامین امنیت و منافع ملی خود، با سیاست اتکا به قدرت به سمت تامین امنیت و منافع خود خواهد رفت. که این اتفاق، نشان خواهد داد، زور هم‏چنان می‏تواند برای رسیدن به اهداف در گسترده جهان مورد استفاده قرار گیرد که این بدترین اتفاق برای جهان حاضر می‏باشد. از زاویه‏ای دیگر باید توجه کنیم که شروع اقدام نظامی توسط رژیم صهیونیستی، پایان همه گزینه‏های ‏مسالمت آمیز در جهان خواهد بود که بازی‏گران مختلف نزدیک به یک دهه برای استقرار آن تلاش کرده‏اند و حتی جمهوری اسلامی ایران، با توجه به این‏که تحریم‏های ‏زیادی علیه آن‏ها انجام شده اما برای نشان دادن حسن نیت خود به دیپلماسی چند جانبه در قالب مذاکره با گروه 1+5 پایبند بوده است. اصلی‏ترین موضوع و در واقع یکی دیگر از بزرگ‏ترین موانع اقدام نظامی برای رژیم صهیونیستی این است که، این اقدام به هیچ وجه تضمین کننده نابودی توان هسته‏ای‏ ایران نخواهد بود و این اقدام فقط ممکن است بتواند وقفه‏ای در روند فعالیت‏های ‏ صلح آمیز هسته‏ای‏ ایران ایجاد کند.
4- نتیجه گیری
 باید توجه داشته باشیم که، یکی از راه‏های ‏مهم و اساسی بیمه شدن جمهوری اسلامی ایران، در برابر تهدیدهای خارجی، تهدیدهای نظامی رژیم صهیونیستی و اقدامات دشمنانه آن‏ها، کاهش شدید اختلافات داخلی و تقویت پایگاه‏های ‏مردمی است. باید سعی کنیم تا نظام مدیریتی کشور را به روز نگه داریم و در زمانی که کشور با تحریم‏های ‏فراوان بین‏المللی و نظامی روبروست کارآمدی دولت را افزایش دهیم. البته ذکر این موضوع بسیار مهم است که هرگونه حمله نظامی به تاسیسات هسته‏ای‏ جمهوری اسلامی ایران، نمی‏تواند هیچ دست‏اوردی برای متجاوزان داشته باشد و بدیهی است که توان جمهوری اسلامی، به حدی زیاد است که می‏تواند پاسخ آن‏ها را با تمام توان داده و آن‏ها را از اقدام نسنجیده خود پشیمان سازد. اما واضح است که آغاز جنگ و توسل به زور، چنان خطیر و سهمگین است که کم‏ترین غفلت از آن، گناهی نابخشودنی است. به همین دلیل، برای جلوگیری از جنگ راه‏های ‏متفاوتی وجود دارد. یکی از آن‏ها اتخاذ تدابیر دیپلماتیک و سیاسی، و بهره گیری از ظرفیت مجامع بین‏المللی است، که راهی ضروری و البته کم هزینه است. اما در طرف مقابل، آمادگی نظامی برای مقابله با این اقدامات خصمانه نیز از اصلی‏ترین راه‏های ‏جلوگیری از بروز جنگ است.
منبع: www.vaja.ir

Monday, November 12, 2012

کابالا

در مراکز آموزش کابالا، اسرائیل را می‌پرستند

بخش‌هایی از خاطرات یکی از فریب‌خوردگان مراکز آموزش کابالا که در منطقه نیز فعال هستند گوشه‌های تاریکی از نحوه آموزش در این مراکز را افشاء می‌کند.


به گزارش موسسه راهبردی دیده‌بان، وی که مدت طولانی در این مراکز به یادگیری کابالا پرداخته، با انتشار خاطراتش به افشاگری در خصوص جادوی صهیونیستی کابالا پرداخته است.
وی در بخشی از خاطراتش پشت پرده این مراکز را چنین بازگو می‌کند: «مجبورم باورهای شیطانی‌شان را دوباره به یاد‌آورم و حتی دروغ‌ها و ادعاهای آنها را به یاد آورم که یادآوری آن بسیار تلخ است من دوست داشتم همه اینها را کیلومترها از ذهن و قلبم پاک کنم. تنها کاری که موسسات آموزش کابالا و کارکنان آنها انجام می‌دهند به وجود آوردن مشکلات ذهنی است.


بعد از آموختن پنج درس اول، برای ساعت‌ها بی‌اختیار در شب گریه کردم بدون اینکه بدانم چرا، آنها توضیح درستی در مورد این مسائل به من نمی‌دادند. آنها این حالت را که تحت تاثیر (جادوی) تمرینات انجام می‌شد را "دروازه اشک‌ها" می‌نامیدند. بعد از ساعت‌ها درس شما می‌دیدید که در دام آنها گیر افتادید. وقتی به گذشته نگاه می‌کنم این تجارب بسیار ترسناک بود با وجود آنکه در ابتدا تجربه جالبی به نظر می‌رسید. حتی احساس محبت و بخشش از طرف خالق می‌کردم کسی که می‌بایست مرا به "لذت محض" برساند. من احساس ضعف می‌کردم به بیان کابالا هنوز یک "خدا" نبودم. مسخره به نظر می‌رسد.


من هرگز در اسرائیل نبودم اما با دیگر شاگردان در آنجا مرتبط بودم و از طریق ایمیل و تماشای تصاویر ارسالی و پیغام کوتاه با اعضاء موسسه در آنجا در تماس بودم. آیا می‌توانید ترس و وحشت کسی را تصور کنید که مجبور است در ساعت 3 صبح برای به اصطلاح «جذب کردن نور اصلاح‌گر» بیدار شود و اورادی را برای سه ساعت تمام بخواند که حتی نمی‌تواند بفهمد چیست. به امید این که روزی به «مقام خدایی» برسد!!! نوشتارهایی که توسط کابالیست‌های ناشناس سال‌ها پیش نوشته شده است.


در حالی که هیچ توضیحی در مورد تمرینات، تعالیم و آنچه که باید بخوانی نمی‌دهند. هیچ پاسخی نمی‌شنوی مگر صحبت‌هایی که از دیگران می‌شنوی. همه سؤال‌ها با این جواب پاسخ داده می‌شود: "ایمان بالاتر از دلیل است"، اما ایمان به چه؟ ایمان به باوری که روسای کابالا برای من می‌سازند که من "خدا" خواهم شد. آنهم با خواندن مهملات؟ آنها در جواب می‌گفتند تشکیلات موجود است تا مغز تو را اصلاح کند.


پس از شب اول من مطالعه را ادامه دادم. در زمان‌های خاص تمرین گاهی مجبور بودیم که تصاویر را به صورت مستقیم از اسرائیل بببینیم و استادی صحبت می‌کرد این ارتباط مستقیم با اسرائیل مورد نیاز بود آنها به ما می‌گفتند این باعث کسب "نور بیشتر برای بازپروری" و "ارتباط همه نقاط قلب در یک زمان" می‌شود که از اهداف کابالا است. این سوال برای من مطرح بود که آیا خالق کیهان نیاز دارد که ما در یک ساعت بخصوص و به طور مستقیم تمرکز کنیم.


من هر روز می‌بایست به صدا‌ها گوش کنم، حتی در ‌حالی که به خواب می‌رفتم شبانه‌روز تلاش می‌کردم تا به اصطلاح به "تعادل ساختاری" برسم. در طی تمرینات احساس کردم از همه کس و همه چیز متنفر شده‌ام. حتی در نتیجه انجام تمرینات، همه چیز به شکل توهمی در ذهن و فکرم متصور می‌شد مثلاً وقتی شما از فیل صحبت می‌کردید تصویر‌ی عجیب، کج و معوج از فیل در ذهنم شکل می‌گرفت. من هرگز مشکل عقلی یا ذهنی نداشتم و حتی مشکلاتم بعد از جدا شدن و با مدتی زمان برای همیشه بر طرف شد. حالا فردی اجتماعی هستم بر‌خلاف زمانی که در حال یادگیری کابالا بودم و کاملا آشفته بودم هر کس دیگری هم این مشکلات را تجربه می‌کرد مانند من می‌شد.


کم‌کم وضع حتی بدتر هم شد تمام چیزی که می‌خواستم این بود که در قلب و ذهنم بتوانم از آنها دور شوم. در مقابل این همه هزینه مالی و جانی و فکری که متحمل شده بودم. در آن زمان از همه چیز تنفر داشتم حتی از این موضوع لذت می‌بردم. همه چیز را مانعی در برابر خدا شدنم می‌دیدم متوقف کردن ذهن و روان از اهداف ادعایی آنها در کابالا بود. وقتی که تو نمی‌توانی آنچه که واقعی است را از آنچه واقعی نیست تفکیک کنی، همه چیز غیر طبیعی می‌شود به همین خاطر بسیاری از افراد در جلسات تمرین غش می‌کنند که البته در کتاب‌ها صحبتی از این موضوع نمی‌کنند ولی کسی که در جلسات تمرین حضور دارد بسیار با آن روبرو می‌شود. ولی اجازه ضبط این تصاویر را نمی‌دهند.


در جلسات تمرین همیشه افراد بدبختی انتخاب می‌شوند که قربانی چنین آزمایشات وحشتناکی شوند. این بیچارگان فکر می‌کنند که به دنیای روحانی وارد شده‌اند. در کابالا تجربه روحانی وجود ندارد همش جهنم است. وعده خدا چیزی نیست جز "هویج جلوی الاغ". در کابالا اعتقاد بر این است که همه مردم بالاخره یک روز به درجه خدایی می‌رسند و اسرائیل در این مراکز همیشه مثل یک بت مورد پرستش قرار می‌گیرد. آنها می‌گفتند کسی که در این فرقه است در بالای هرم روحانی کیهان است.»

Sunday, October 28, 2012

مهناز افشار : علی عزیز طاقت بیار رفیق..

 







به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از پارسینه، مهناز افشار، هنرپیشه سینما و تلویزیون در نامه ای خطاب به علی کریمی،فوتبالیست نوشت..واقعیت این است که اهل فوتبال نیستم و آن را فقط در سطح ملى دنبال میکنم ولى براى اینکه على کریمى را بشناسى حتما نباید فوتبالى باشى. کارهایى که او انجام میدهد از آن جنس کارهایى است که فقط اسطوره ها میتوانند ا...نجام دهند، کریمى نمونه واقعى آن دسته از افرادى است که از دل جامعه برآمده و هیچوقت خود را از آن جدا نکرده. على عزیز میدانم این روزها شما را تحت فشار قرار دادند و میخواهند هرطور که شده شما را از صحنه خارج کنند ولى از شما میخواهم که بمانى، بایستى و بجنگى، طافت بیار رفیق..
 

Monday, October 15, 2012